بازی و سرگرمی

گیمولوژی | رسانه تحلیلی بازی سازی | گفتگوی اختصاصی گیمولوژی با تروی بیکر، صداپیشه The Last of Us

 به تازگی گفتگویی داشتم با تروی بیکر (Troy Baker) صداپیشه و بازیگر معروف بازی هایی مثل The Last of Us، BioShock،: Metal Gear Solid V: The Phantom Pain، Batman و … . تروی بیکر شاید معروف ترین و حرفه ای ترین صدا پیشه حال حاضر صنعت بازی در جهان باشد و با توجه به رشد روز افزون صنعت بازی در کشورمان، و این که من به شخصه در زمینه صداگذاری و صداپیشگی هم فعالیت می کنم، لازم دیدم با او گفتگویی داشته باشم و آن را در سایت گیمولوژی ترجمه کنم. در این گفتگو ما در مورد تکنیک های صداپیشگی و بازیگری صحبت می کنیم، در مورد نقش های معروفی که او بازی کرده است و پیشنهادهایش برای افرادی که تازه وارد این صنعت شده اند.

برای گوش دادن به فایل صوتی این گفتگو، از لینک های بالا استفاده کنید.

تروی بیکر: چطوری؟ خیلی ببخشید که یکم معطل شدی، تو جلسه ای بودم که یکم بیشتر طول کشید.

حمیدرضا نیکوفر: نه اصلا مشکلی نیست. خیلی خیلی خیلی ممنون بابت انجام مصاحبه.

تروی بیکر: الان تو ماشین هستم و ببخشید اگر صدای جاده میاد ولی خیلی خوشحالم که باهات صحبت می کنم.

حمیدرضا نیکوفر: نه اصلا مشکلی نیست. فقط مراقب باش.

تروی بیکر: همیشه هستم پسر.

حمیدرضا نیکوفر: واقعا باورم نمیشه که دارم باهات صحبت میکنم. خیلی ممنون بابت انجام این مصاحبه. واقعا این مصاحبه برای من ترسناک و غیر واقعی هست.

تروی بیکر: اوه پسر! بدون که هر چقدر که تو استرس داری، من بی نهایت بیشتر از تو استرس دارم چون نمی خوام که مثل یک احمق چرت و پرت بگم، تو میتونی بعدا خودت رو ادیت کنی و همه کاری انجام بدی، پس تو این زمینه بالاتر از من هستی.

حمیدرضا نیکوفر: واقعا نمیدونم هنوز داریم مصاحبه می کنیم یا رویا میبینم. عاشقتم مرد! میدونی حس یک دختر بچه 13 ساله رو تو ردیف اول کنسرت جاستین بیبر دارم.

تروی بکیر: منم همش این حس رو دارم. خب در مورد چی قراره صحبت کنیم؟

حمیدرضا نیکوفر: خیلی جالبه! چون میدونی، تو آمریکا زندگی می کنی و ما کلی دورتر از تو تو ایران هستیم. تو برای بازی ها صداپیشگی به زبان انگلیسی انجام میدی و باور نمی کنی که چه طرفدارهایی تو ایران داری. روی اینستاگرامم پست دادم که قراره با تو صحبت کنم و مردم دیوانه شدند.

تروی بیکر: فوق العاده است پسر.

حمیدرضا نیکوفر: آره می تونی تو اینترنت ببینی که تاپیک هایی در مورد تو هست که تروی بیکر قراره بتمن باشه، قراره صدای برادر نیت تو Uncharted باشه و باورنکردنی هست که چطور صدا میتونه تمام کره رو سفر کنه و با یک دیالوگ ساده مثل “این کار رو با من نکن عزیزم” (اشاره به دیالوگ احساسی بازی The Last of Us) اشک رو به چشم های کسی بیاره که حتی ممکنه انگلیسی هم ندونه، پس من در مورد صدا صحبت می کنم نه در مورد زبان، در مورد اجرا صحبت می کنم نه گرافیک، در مورد تروی بیکر صحبت می کنم لعنتی ها، نه کسی دیگه.

تروی بیکر: باور نکردنیه، خیلی ممنون پسر. عجب استعاره زیبایی به کار بردی. فوق العاده است.

حمیدرضا نیکوفر: ممنون. بگذار در مورد پیشینت صحبت کنیم. خیلی حال میده با صدای خودت در مورد خودت بشنویم. چطور شد که به این تروی بیکر فوق العاده تبدیل شدی؟

تروی بیکر: پسر من هنوز دارم روی فوق العاده بودن کار می کنم ولی سفر طولانی و سختی بوده، بهت دروغ نمیگم و زندگی الان من دورترین جایی قراره داره که قبلا فکرش رو می کردم و فکر می کنم چیزی که همیشه در زندگی من بوده اینه که با غیر منتظره ها با آغوش باز برخورد کنی و غیر منتظره های زیادی در زندگی من بوده که بعضی هاشون خوب بودند و بعضی ها بد، ولی نهایتا من رو به جایی که الان هستم رسوندند. فکر می کنم هر کسی که می خواد بازیگر بشه و یا کلا کاری رو به عنوان یک هنرمند انجام بده، مسیری کاملا اختصاصی و منحصر به شخصیتش وجود داره. برای من پر از اشتباه و قدم های کج هست. در زمان درست در جایی درست بودن و شانس نزدیک بودن به آدم هایی که خیلی متواضع و صبور هستند و من رو تحمل می کنند، اینها من رو به جایی که الان هستم رسوندند.

یک بار یک نفر ازم پرسید که رازهای موفقیتت چی هستند؟ بهش گفتم که نمیدونم ولی رازهای شکست خوردن رو میدونم، پس در کل نمیدونم که کدوم یکی از این دو من رو به اینجا رسونده ولی بابت هردو اونها راضی هستم.

حمیدرضا نیکوفر: عالیه! وقتی به تاریخچه بازی های کامپیوتری نگاه بکنیم، به نظرم صداپیشگی بیش از همیشه این روزها مهم شده. می دونی، دیگه تنها صداپیشگی نیست، واقعا بازیگری هست. در مورد این تغییرات چه فکری می کنی و به نظرت آینده به کجا میره؟

تروی بیکر: فکر می کنم که این یک پاسخ طبیعی هست. واقعا فکر می کنم که کسانی که باعث تکامل بازی ها به نقطه ای که الان هستند شدند، بازیکن ها هستند. این کاملا توسط انتظارها و خواسته های بازیکنان پیش میره. ما این پروسه ها رو ساختیم تا بازی ها رو سینمایی تر، هیجانی تر و تجربه ای وسیع تر کنیم. مثلا همه الان بازی ها رو OpenWorld می سازند، چون بیشتر بازیکن ها یا درصد زیادی از اون ها مثل من، تلاش می کنند که یک بازی رو تا پایان تموم کنند. می دونیم که بخش تک نفره و مشخص در بازی وجود داره ولی اگر من کار دیگه ای غیر از مسیر مشخص شده انجام بدم چطور؟ و این خودش ختم میشه به جایی که بازی های OpenWorld به وجود اومدند و روایت داستان کاملا با توجه به نیاز و درخواست بازیکن پیش میره و بازیکن ها دوست دارند که در این بین شخصیت هایی داشته باشند که باور پذیر هستند و دوست دارند که در دنیای بازی غرق بشند؛ به همین دلیل هست که تلویزیون و فیلم ها انقدر موفق بودند، چون محتوایی رو به مردم دادند که درگیرش بشند و روزها، ماه ها و سال ها وقتشون رو برای درک کردن شخصیت ها بگذارند. ولی بازی ها طوری این کار رو انجام میدن که فیلم، کتاب و تلویزیون نمی تونند انجام بدند چون شما فقط یک عابر معمولی نیستید، شما یک فرد دخیل در داستان هستید.

حمیدرضا نیکوفر: فکر می کنم که رویه به کار بردن دیالوگ تو بازی ها تغیر کرده. مثلا قبلا یک نفر تو بازی حرف می زد، می گفتیم :”خفه شو! بذار به مردم شلیک کنم” ولی الان دیالوگ ها خیلی جذاب تر هستند. من واقعا از قدم زدن و صحبت کردن با الی داخل The Last of Us لذت بردم، یا نمی تونستم صبر کنم تا داخل Infamous به درگیری های احمقانه دلسن با برادرش گوش کنم و این خیلی قدرتمند هست. فکر می کنم با Uncharted 4 این موضوع سرزمین های ناشناخته بسیار جالبی رو در زمینه داستان سرایی کشف کرد.

تروی بیکر: کاملا موافق هستم.

حمیدرضا نیکوفر: بذار در مورد بداهه گفتن صحبت کنیم. چقدر و در چه مواقعی یک بازیگر باید بداهه پردازی کنه و روش خودت تو این کار چیه؟

تروی بیکر: پسر این یک درس بسیار سخت برای یادگیریه. یادم نمیره که اولین فیلمی که بازی کردم و اولین سکانسی هم بود که می گرفتیم، یک دیالوگ بزرگ شش صفحه ای هم وجود داشت. من روی یک اسب نشسته بودم و به طرف مقابلم نگاه می کردم که یک دیالوگ بسیار جالب رو می گفت، من در جواب سه خط دیالوگ بیشتر نداشتم و تصمیم گرفتم که بازی خودم رو یکم ملموس تر جلوه بدم و چیزی به دیالوگ اضافه کردم. کارگردان کار بین برداشت ها من رو صدا زد و اسم شخصیت من تو فیلم Pea Eye بود و اون هم من رو فقط با این اسم صدا می کرد. بعد با لهجه استرالیایی خودش گفت: “ Pea Eye.، این یک فیلمنامه فوق العاده است” من هم در جواب گفتم: “بله قربان همینطوره” و بعد به من گفت: “ سعی نکن که بهتر از اینش کنی” و منم در جواب گفتم: “فهمیدم”. (خنده)

پس خیلی وقت ها نویسنده ای  داری که یک نمونه و یا هدف فیلمنامه رو برات میاره و ازت می خواد که اکتشاف کنی و فضاهای خالی رو پر کنی و بعضی وقت ها یک فیلمنامه نویس میاد که باید با احترام کامل به کارش رفتار کنی… همیشه باید به فیلمنامه احترام بگذاری، این رو من خیلی سخت یاد گرفتم. زمانی که یک فیلمنامه به دست شما میرسه، خون روی فیلمنامه هست، نبردهای زیادی برای هر کلمه اون انجام شده، پس اگر انتظار دارم که دیگران به کار من احترام بگذارند، من هم باید به کار نویسنده احترام بگذارم و درک کنم که اون زمان زیادی رو صرف نوشتن این کلمات کرده، پس بیشتر سعی می کنم کاری کنم که کلمات واقعا تاثیرگذار باشند.

نیل دراکمن (کارگردان The Last of US و Uncharted 4) این رو به من یاد داد چون غریزه اصلی من قبلا اینطور بود که اگر دیالوگ جواب نمیده پس باید تغییرش بدیم. ولی نیل به من یاد داد که خودم رو درگیر یک خط دیالوگ یا فکر و یا قصد اون کنم چون ممکنه که دیالوگ چیزی کم نداشته باشه، ممکنه چیزی در مورد شخصیت و یا سکانس باشه که من هنوز درک نکردم. پس فکر می کنم که این الان روش منه: این که بپرسم چرا این کلمات استفاده شده؟ دلیل این چیه؟ بعد از طریق ارتباط برقرار کردن با کارگردان، نویسنده و یا بازیگرهای دیگه، می تونی بپرسی که آیا روش دیگه ای برای گفتن این دیالوگ وجود داره؟ یا چه بخشی از این دیالوگ رو من متوجه نمیشم؟ این روش به بهترین شکل به من و همچنین تا حدودی به همکارانم کمک میکنه که حس بهتری داشته باشند به جای این که من تنهایی مسیر خودم رو برم.

حمیدرضا نیکوفر: جواب عالی ای بود. چطور خودت رو برای یک نقش آماده می کنی؟ چطور صدای مناسب رو برای یک شخصیت پیدا می کنی و از نظر روانی چه کاری انجام میدی که شخصیت رو درک کنی؟

تروی بیکر: بعد از Last of Us و Uncharted نیل و من باهم نشستیم و بازم میگم که زیاد در مورد نیل صحبت می کنم چون این آدم بیشتر از هر کسی به من چیز یاد داده من و نیل بعضی وقت ها با هم در مورد شخصیت هایی که کار کردیم صحبت می کنیم. مثلا جوئل و الی الان کجا هستند  یا سم دریک الان چیکار میکنه. یک بار سوالی ازم پرسید که “من تا حالا پرسیدم که پروسه کاریت چیه؟” و گفتم نمیدونم که اصلا پروسه ی خاصی دارم یا نه. تا به حال بهش فکر نکردم. خیلی ها مثل خودت میگن که صدا رو باید پیدا کنی…میدونی…تو صدایی که داری رو نکردی، تو در یک کشور مشخص با پدر و مادری مشخص که زبانی مشخص هم دارند به دنیا اومدی. بعد زبان دیگه ای رو یاد گرفتی. پس طی تجربیات زندگیت یاد گرفتی که چطور صحبت کنی. چنین چیزی با یک کاراکتر داخل بازی هم هست، نمیخوام که شخصیت رو مجبور کنم که به شکلی مشخص صحبت کنه و کلا شخصیتش رو عوض کنم، پس هر حرفی که میزنی، اطلاعات زیادی درباره شخصیت تو داره، این که تحصیل کرده هستی یا نه، کجا به دنیا اومدی و … . پس برای من مهم ترین نکته اینه که شخصیت کی هست و از کجا اومده. پس سعی می کنم که شخصیتش رو درک کنم نه این که فقط بشناسمش. در مورد رازی که اون شخصیت داره فکر می کنم. رازی که هیچ کسی به غیر از من و اون در موردش نمیدونه و اون لحظه است که میتونم شخصیت سازی کنم.

حمیدرضا نیکوفر: دقیقا. این خیلی جالبه در کنار بعضی شخصیت های DC، تو هم جای بتمن و هم در نقش جوکر صحبت کردی. وقتی که با شخصیتی دیوانه مثل جوکر رو به رو هستی، چیکار میکنی که صدای چنین شخصیت خاصی رو بسازی؟

تروی بیکر: این یک مثال خیلی خوب برای این موضوعه که تو باید خودت رو به شخصیت نزدیک کنی نه شخصیت رو به خودت. مثلا اینجا من یک بازیگر فوق العاده دارم (مارک همیل) که میتونم به بیش از بیست سال گذشته اون نگاه کنم. کسی که Batman: Animated Series رو انجام داد و البته بازی های Arkham. جوکری که من قصد خلقش رو داشتم دقیقا داخل همین دنیا قرار می گرفت و پس نباید با جوکر خودم کار کنم. صادقانه بگم که اگر اینطور بود زیر فشار زیاد نابود می شدم. پس تصمیم گرفتم که این شخصیت رو وقتی که جوون تر بوده تصور کنم. این کار رو ساده تر میکنه. به خودم می گفتم که بیست سال پیش چیکار می کردم؟ یک آدم غیر قابل کنترل و بدون تمرکز مثل الان خودم بودم و این موضوع با جوکر خیلی به من کمک کرد چون مارک همیل(Mark Hamill)  جوکر واقعی برای منه. پس چرا باید کار متفاوتی انجام بدم؟ چرا باید سعی کنم بهتر باشم؟ پس فکر می کنم که جوکر من می خواست که جوکر مارک همیل بشه پس خیلی طبیعی این به وجود اومد.

حمیدرضا نیکوفر: نظری هم از مارک همیل گرفتی؟

تروی بیکر: پسر واقعا ترسناک بود. خیلی دلم می خواست که ببینم چی فکر میکنه. من و مارک هردومون یک مدیر برنامه داریم و شنیده بودم که خیلی از کارم تعریف کرده ولی فکر کنم سال پیش بود که  تو پشت صحنه DICE Awards همدیگرو دیدیم و (سکوت) میدونی مارک کارهای زیادی انجام میده. به خصوص سال پیش که یک فیلم کوچیک مستقل به نام Star Wars رو بازی کرده (خنده).

خلاصه مارک رو دیدم و بهش گفتم که “سلام مارک، می خواستم که خودم رو بهت معرفی کنم و…” یک دفعه گفت: “تروی…معلومه که می دونم کی هستی!” اون لحظه گفتم که فوق العاده است، میتونم همینجا وایسم و دیگه چیزی نگم ولی بهش گفتم “فقط می خواستم بگم که خیلی ممنون بابت این که الهام خیلی خوبی برام بودی” مارک بهم گفت “ واقعا باید مطمئن می شدم که صدای تو، صدای من نیست که مثلا تو مستی کاری کردم که یادم نمیاد…واقعا صدات شبیه به من بود…کار فوق العاده ای انجام دادی” پس مارک خیلی تعریف کرد و این برام یک دنیا ارزش داشت. میدونی، همیشه دوست داری که به خاطر کار سختی که انجام دادی تشویق بشی و همیشه تو رو به یاد بیارند ولی تو این صنعت باید سریع یاد بگیری که این نمیتونه هدف اصلیت باشه. هدفت باید کاملا از درون سرچشمه بگیره:  من بهترین کاری که می تونستم رو انجام دادم. ولی همیشه خوبه که کمی تشویق از آدمهایی که کارشون رو دوست داری بشنوی.

حمیدرضا نیکوفر: دیوانه کننده است. بین شخصیت هایی که صداپیشگی کردی، کدومشون بیشتر به شخصیت خودت نزدیک هست؟ خیلی دوست دارم بشنوم که میگی جوکر! (خنده)

تروی بیکر: (خنده) پسر اگر حقیقت داشت این گفتگو خیلی عجیب میشد! ولی جالبه که به Infamous اشاره کردی چون تروی و ترویس (ترویس ویلینگهم، صداپیشه شخصیت رجی در Infamous) خیلی شبیه به رجی و دلسن (دو برادر شخصیت Infamous) هستند. ترویس مثل برادر بزرگ من هست. من خودم تو رویاهام دوست دارم که فکر کنم مثل دلسن شخصیت پانکی دارم. چیزی که من از دلسن دوست دارم اینه که اون نکاتی رو داره که من رو به قهرمان ها جذب میکنه، اون شخصیتیه که چیزی رنج آور رو تبدیل به چیزی قدرت مند برای خودش میکنه. دلسن توسط یک قدرت که رجی اون رو به شکل یک بیماری می بینه سحر میشه  ولی دلسن خیلی سریع میگه که نه، این بیشتر یک دلیل و نیرو هستش که منو به کسی که واقعا می خوام باشم تبدیل می کنه. وقتی به این شخصیت نگاه می کنم، به چیزهایی که من رو به یک نرد (Nerd) تبدیل می کرد، مثل کتاب های کمیک، بازی های کامپیوتری یا موسیقی و این موضوع که من همیشه تو ورزش خیلی بد بودم من رو به فکر وا می داره. این چیزها وقتی بزرگ میشی کمی عجیب هستند ولی یاد گرفتم که اونها رو به نقاط قوت خودم تبدیل کنم و فکر می کنم که این شخصیتیه که بیشتر از همه میتونم باهاش هم ذات پنداری کنم.

حمیدرضا نیکوفر: من عاشق اون بازی بودم و کار فوق العاده ای انجام دادی.

تروی بیکر: خیلی ممنون. منم عاشقشم.

حمیدرضا نیکوفر: اخیرا افتخار مکاتبه با آقای کن لوین (Ken Levine خالق سری BioShock) رو داشتم و واقعا زمینی که این آدم روش قدم بر میداره رو می پرستم. کار کردن باهاش چطور بود؟ آیا چیزی در مورد صداگذاری این بازی متفاوت بود؟

تروی بیکر: من همیشه یک طرفدار بزرگ از سری بازی BioShock بودم و کاملا میدونم که بازی در مورد چی هست. خلاصه اینه که کن لوین به معنای واقعی یک دیوانه نابغه هست و خیلی مشتقام ببینم که پروژه ی بعدیش چیه. خیلی وقته که در موردش صحبت می کنه. کن از اون آدم هایی هست که باید بشینید پای حرفش و ازش یاد بگیرید چون اطلاعات بسیاری داره و من واقعا اون رو درک می کنم. میدونی، BioShock Infinite برای کن خیلی سخت بود و یک جورهایی شبیه به زندگی من بود. چون هردمون تو سال 2013 درس های زیادی یاد گرفتیم. اون آدمیه که افتخار می کنم بگم دوست من هست و هر وقت فرصتی پیش بیاد، حاضر هستم که باهاش کار کنم.

حمیدرضا نیکوفر: آدم فوق العاده ایه. جوئل در The Last of Us شخصیت بسیار جالبی داره. نه قهرمانه و نه یک آدم بد. چطور این تعادل رو برای شخصیتش به وجود آوردی؟

تروی بیکر: خیلی با احتیاط. خیلی خیلی با احتیاط. حتی می خوام جلوتر برم و بگم که اگر شخصیت منفی در The Last of Us وجود داره، اون کسی نیست جز دنیا! دنیایی که این شخصیت ها در اون هستند. من می تونم به شخصیت دیوید نگاه کنم (یکی از شخصیت های The Last of Us) و تمام کارهایی که انجام داده رو توجیه کنم… شاید حمله کردن به الی نه…شاید اون دیگه زیاده روی بود ولی دیوید کسیه که میگه شما هم همون کاری رو می کنید که ما انجام می دیم، چه تفاوتی وجود داره؟ از اون طرف جوئل رو داریم…اگر جوئل میتونه دست به کارهایی که در توانش هست بزنه پس این سوال به وجود میاد که چرا این کارها رو انجام میده؟ وقتی که بتونید به این سوال جواب بدید، تفاوت بین قهرمان و ضد قهرمان رو در بازی پیدا می کنید یا  به نقطه ای در بین این دو می رسید.

حمیدرضا نیکوفر: اگر خودت جوئل بودی، آخر The Last of Us چه کار می کردی؟

تروی بیکر: پسر من عاشق پایان بازی هستم. فکر می کنم که خیلی صادقانه هست.

حمیدرضا نیکوفر: کی اون پایان رو دوست نداره؟

تروی بیکر: زیاد هستند کسانی که پایان رو دوست ندارند و خیلی ازش بدشون میاد و هنوز که هنوزه هم باهاش مشکل دارند. ولی فکر کنم این چیزی بود که نیل دقیقا قصدش رو داشت … احتمالا این دیالوگ از بتمن  تو ذهنش بوده که “این ممکنه پایانی نباشه که می خواهید، ولی پایانی هست که بهش نیاز دارید” (اشاره به دیالوگ پایانی فیلم The Dark Knight) (خنده)

نکته ی جالبی که هست اینه که من این فرصت رو داشتم که ببینم نیل چقدر روی اون پایان کار کرد و به نقطه ای رسید که صادقانه بگه “مشکلی نیست اگر مردم این پایان رو دوست ندارند.” فکر می کنم اون شرایط سخت بود که The Last of Us رو این چنین موفقیت آمیز کرد، چون خیلی صادقانه بود و سعی نمی کرد سرگرمت کنه و یا مجبورت کنه که دوستش داشته باشی.

حمیدرضا نیکوفر: مثل دنیای بازی بی رحم بود. تو همچنین خواننده فوق العاده ای هم هستی، وقت پیدا می کنی که روی موسیقی هم تمرکز کنی؟ ایده ای برای آلبوم جدید داری؟

تروی بیکر: جالبه که این سوال رو پرسیدی چون جلسه ای که دارم میرم در مورد همین هست. قراره با تهیه کنندم ملاقات کنم. آلبوم اول خیلی موفقیت آمیز بود و مردم خیلی متواضعانه در مورد این که این آلبوم چقدر براشون مهم بود و چطور از اون لذت بردند صحبت می کنند. برای ساخت اون آلبوم زمان بسیار لذت بخشی رو گذروندیم پس چرا دوباره اون کار رو نکنیم؟ اتفاقا الان مشغول کار روی یک پروژه نسبتا کوچک هستیم  ولی بعدا روی یک پروژه خیلی بزرگ تر کار می کنیم.  خیلی خوش شانس هستم که با موسیقیدان های با استعداد زیادی همکاری و ملاقات کنم و به همین خاطر خیلی برای آلبوم جدید هیجان زده هستیم.

حمیدرضا نیکوفر: منم همینطور. بین شخصیت هایی که صداپیشگی کردی، کدوم رو بیشتر دوست داری؟

تروی بیکر: پسر میدونم که باید جوابی برای این سوال داشته باشم چون خیلی سوال محبوبی هست ولی واقعا جوابی ندارم. شاید اینطور باشه که از من بپرسی…یا من از تو بپرسم که کلمه مورد علاقت چیه. همشون رو دوست دارم چون هر کدوم چیزی خاص بهت یاد میدن، ولی سعی نمیکنم شخصیت مورد علاقم رو پیدا کنم، سعی میکنم نکته ی مورد علاقم از اون شخصیت رو پیدا کنم.

حمیدرضا نیکوفر: همین سوال رو از خودم هم پرسیدم و منم به جوابی نرسیدم. تو کارنامه کاری خیلی فوق العاده ای داری و نمیشه فقط یک شخصیت رو کرد.

تروی بیکر: میدونی، این که در مورد چیزهای مورد علاقم صحبت کنم سخت تر از این هست که از یک آهنگساز بپرسند که سریع سبک کاری موسیقی گروهش رو تعریف کنه. (خنده)

حمیدرضا نیکوفر: (خنده) دیالوگ مورد علاقت از شخصیت هایی که صداگذاری کردی چیه؟

تروی بیکر: اوه…پسر!

حمیدرضا نیکوفر: چون من برای این یکی جواب دارم.

تروی بیکر: میدونی… احتمالا بتونم دیالوگ مورد علاقم برای هر شخصیت رو کنم ولی به طور کلی دیالوگ “قسم می خورم” (آخرین دیالوگ بازی The Last of Us) رو به خاطر معنی ای که داره خیلی دوست دارم. میدونی، خیلی وقت ها وقتی تو مراسمی جایی هستم و دارم امضا میدم، مخوصا برای Last of Us، دیالوگ “ از تمام فرصت هات استفاده کن” (دیالوگی از The Last of Us) رو استفاده می کنم. چون این دیالوگ خیلی برام واقعیه. نه فقط به این خاطر که معنی زیادی داخل بازی میده، بلکه تو زندگی هم معنی میده. این جمله برای من نصیحت بسیار خوبیه که از تمام فرصت ها استفاده کن چون ممکنه تنها فرصتی که داری باشه.

حمیدرضا نیکوفر: دیالوگ مورد علاقه من اینه: “کینزی…چرا دوباره من یک توالت هستم؟” (دیالوگی از بازی Saints Row)

تروی بیکر: اوه پسر! اتفاقا داداشم داره Saints Row رو بازی میکنه، اون زمانی که بازی اومد نرفته بود ولی الان داره بازی میکنه و برام نوشته بود که نوع صدام تو بازی چطوره و چطور اون دیالوگ ها رو گفتم…چون تو Saints Row بر خلاف نقش های دیگم سعی کرده بودم خیلی عامیانه حرف بزنم. واقعا گفتن دیالوگ های اون بازی خنده دار بود، من عاشق Saints Row هستم و کار روی اون خیلی لذت بخش بود. برید GTA بازی کنید اگر می خواید جدی باشید و خیلی Hardcore، بیاید Saints Row بازی کنید اگر فقط می خواید چند ساعت کاملا خنده و لذت داشته باشید.

حمیدرضا نیکوفر: توصیه ای برای کسانی که می خوان تروی بیکر بعدی باشند داری؟… عمرا اصلا کسی بتونه!

تروی بیکر: پسر من میگم که سعی نکنید تروی بیکر باشید…دنیا یدونه تروی بیکر داره و همونم به زور نگه داشته. ولی نکته ای که خیلی به من کمک کرد این بود که درک کنم خودم کافی هستم. این موضوع برای همه صدق میکنه که کافی هستید، مهم نیست با چه فکری به دنیا اومدید، با این فکر که خودت برای خودت کافی هستی به دنیا بیا. وقتی این موضوع رو درک کنی نه تنها می تونی خودت رو باور کنی بلکه میتونی شخصیتی که بازی می کنی رو هم باور کنی.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا