ما در آستانه آغاز عصر جدید هوش مصنوعی هستیم
ایلان ماسک، بنیانگذار xAI، در صحبتهای اخیر خود دوران کنونی را بهعنوان «بیگبنگ هوش مصنوعی» معرفی کرده است؛ مرحلهای بینظیر در تاریخ انسان که پیشرفتهای تکنولوژیکی به طرز شگفتانگیزی تسریع یافته و میتواند به دگرگونی جهان منجر شود. اما او در عین حال هشدار میدهد که کمبود انرژی ممکن است بهزودی این انقلاب فناورانه را متوقف سازد.
در جریان رویداد زنده Grok 4، ماسک بیان داشت: «ما در آستانه یک انفجار عظیم در حوزه هوش [مصنوعی] قرار داریم؛ بیگبنگ هوش مصنوعی.» او بر این باور است که نقطه عطف حقیقی زمانی فرا خواهد رسید که هوش مصنوعی، نظیر Grok، با رباتهای انساننمای اپتیموس ادغام شود. در آن زمان، هوش مصنوعی قادر خواهد بود با محیط فیزیکی خود ارتباط برقرار کند، فرضیههایش را آزمایش نماید و فهم بهتری از واقعیت پیدا کند.
نظرات ایلان ماسک درباره بیگبنگ هوش مصنوعی
اما در همین سخنرانی، ماسک یک هشدار جدی و متناقض نیز مطرح کرد. او که پیشتر در خصوص این موضوع ابراز نگرانی کرده بود، تأکید کرد که پیشرفت شتابان هوش مصنوعی با یک چالش بزرگ روبهروست: کمبود برق. او هشدار داد که ممکن است تا سال ۲۰۳۰ برق کافی برای تأمین نیازهای انرژی این فناوری نوآورانه در دسترس نباشد.
این نگرانی به هیچ وجه بیپایه نیست. تحقیقات نشان میدهد که مصرف انرژی و آب در مراکز دادههای مرتبط با هوش مصنوعی به شکل قابل توجهی بالا است. بهعنوان مثال، براساس پیشبینیها، تا سال ۲۰۲۷ مصرف انرژی ChatGPT و Copilot به اندازه مصرف انرژی سالانه یک کشور کوچک خواهد بود و مدل GPT-4 برای تولید تنها ۱۰۰ کلمه، به مقدار ۳ بطری آب نیاز دارد.
نظرات دوگانه ماسک، بازتاب دهنده مناقشهای وسیعتر در میان رهبران این عرصه است:
- خوشبینها: افرادی همچون «سم آلتمن»، مدیرعامل OpenAI، اعتقاد دارند که ظهور ابرهوش مصنوعی به ایجاد یک جهش ۱۰ برابری در کشفیات علمی منجر خواهد شد و تأثیرات اجتماعی آن قابل توجه و شگفتآور خواهد بود.
- بدبینها: چهرههایی چون «دمیس هاسابیس» از گوگل دیپمایند بیان میکنند که جامعه برای پیامدهای هوش جامع مصنوعی (AGI) آمادگی لازم را ندارد و این چشمانداز تیره، موجب نگرانی و بیخوابی آنها شده است. این نگرانی در نظرات پژوهشگرانی نظیر «رومن یامپولسکی» به اوج خود رسیده است، که احتمال نابودی بشریت توسط هوش مصنوعی را ۹۹.۹۹۹۹۹۹ درصد میداند.
ایلان ماسک، در میان این دو رویکرد، راهحل را در کنترل و هدایت هوش مصنوعی میبیند. او آن را به یک «کودک فوقالعاده نابغه» تشبیه میکند که هرچند در نهایت از شما باهوشتر خواهد بود، اما میتوان ارزشهای «درست، شرافتمندانه و راستگو» را در وجود او نهادینه کرد. او تأکید میکند که اصل کلیدی در اینجا این است که هوش مصنوعی باید تا حد امکان «حقیقتجو» باشد.